خلاصه داستان: یک گروه تروریستی آمریکایی برای نفوذ به تأسیسات امنیتی در قالب تیم فیلمسازی وارد ایران میشوند و از سام درخشانی و پژمان جمشیدی به عنوان بازیگر جهت پوشش خود استفاده میکند…
خلاصه داستان: داستان این فیلم که بر اساس واقعیت میباشد، داستان دو خانواده است که فرزندان آنها در بدو تولد جابهجا شده و از این رو مشکلاتی را سر راه این دو خانواده میگذارد. خانواده اول با بازی رامبد جوان و سارا بهرامی فوقالعاده مذهبی بوده و خانواده دوم با بازی پیمان قاسمخانی و ویشکا آسایش برعکس خانواده اول اند.
خلاصه داستان: فیلم گیجگاه درباره یک معلم ادبیات و ورزش است که کلاس کاراته دارد و چشمش مادر مطلقه یکی از شاگردانش را گرفته. اما کلی اتفاق عجیب و غریب دیگر میافتد و حتی پای جمشید هاشمپور ستاره فیلمهای اکشن ایرانی آن سالها هم به قصه باز میشود و قضایا طوری به هم میپیچد که انتظارش را ندارید.
خلاصه داستان: خانواده مهاجر درخانهای قدیمی در دل خیابان فرشته که متعلق به دایی خانواده است زندگی میکنند. هر یک از اعضای خانواده از فضای این خانه به نحوی ارتزاق میکنند. با بازگشت دایی خانواده پس از سالها به همراه عروسش از خارج از کشور به نیت فروش خانه قدیمی خانواده مهاجر را وارد چالش و دردسرهای بزرگی میکند و این خانواده تلاش میکنند، به هر نحوی این خانه را حفظ کنند.
خلاصه داستان: فیلم داستان پروفسوری را روایت میکند که موفق به ساخت یک رستوران شدهاست. رستورانی که در نهایت به یک سفینه تبدیل میشود. حال با ورود چهار نوجوان به قصه و با شیطنت آنان، این سفینه مقداری زودتر از موعد به پرواز درمیآید. سفینه در نهایت به فضا رفته و در یک سرزمین ناشناخته فرود میآید. و نوجوانان به دردسر بزرگی میفتند و راز های عجیبی را کشف میکنند ولی برای حفظ جانشان راز ها را ول میکنند و به زمین باز میگردند.
خلاصه داستان: بنا به اتفاقاتی فرخ (امیر جدیدی) از اداره پلیس اخراج میشود و مجبور است با مشکلاتی همانند جهیزیه خواهرش و مهریه زنش دست و پنجه نرم کند. در همین کشمکشهای زندگی، دخترِ دوستش بهمن (امیر جعفری) که قبلاً همکارش بوده و فردی پولدار است ربوده میشود
خلاصه داستان: داستان یک روحانی به نام حاج آقا یونس دقتی را روایت میکند که به عنوان مسئول عقیدتی یک زندان مشغول به کار است. او در زمانی که با چند زندانی برخورد میکند، درگیر اتفاقات جالبی میشود که زندگی او را تحتتأثیر قرار میدهد...
خلاصه داستان: رحمان (سعید آقاخانی) آبدارچی یک شرکت است و پزشک به او اعلام کردهاست که بهزودی بهعلت سرطان از دنیا خواهد رفت. از اینجهت رحمان فکری به سرش میزند تا از مرگ خود برای خانوادهاش سودی حاصل کند؛ امّا همیشه با بدشانسی روبهرو میشود. او با دوستش انوش (بهرام افشاری) نقشههایی طراحی میکنند که اشکان (محمدرضا گلزار) پسر رئیس شرکت (مهران مدیری)، بلایی سر رحمان بیاورد که خانوادهٔ رحمان با پول دیه، زندگی خوبی داشته باشند.