خلاصه داستان: داستان این فیلم دربارهٔ دو دوست به نام بهرام (پژمان جمشیدی) و ساسان (سام درخشانی) است. ساسان در برزیل زندگی کرده و بهرام نیز میخواهد مقیم برزیل شود. برای همین تصمیم میگیرد سرپرستی یک کودک برزیلی به نام دنیل که نام مادر آن لارا است را به عهده بگیرد که و در ازای آن به ساسان پول هنگفتی بدهد. برادر آلیس (نامزد ساسان(گابریلا پتری) به یک گنگستر بزرگ به نام کارلوس بدهکار است و در ازای پول میخواهد آلیس با آن ازدواج کند ساسان هم میخواهد پول بهرام را صرف بدهی همسر خود کند ولی بهرام پولی ندارد در همین حال بهرام در یک قرعه کشی پوشک بچه مبلغ یک میلیون دلار برنده میشود ولی چون به صورت اتفاقی پله ستاره فوتبال جهانی را میزند و فرار میکند تحت تعقیب پلیس برزیل و همینطور افراد کارلوس قرار میگیرد
خلاصه داستان: پدر وحید تصمیم به فروش خانه برای پرداخت بدهیهای پسرش گرفته و تنشها و پیچیدگیهای داستان افزایش مییابد. فرزاد که همچنان در زندان به سر میبرد، با چالشهای جدیدی مواجه میشود و تلاشهای دوستان و خانوادهاش برای آزادی او ادامه دارد. در همین حال، رازهای پنهان و خیانتهای غیرمنتظرهای آشکار میشود که مسیر داستان را در جهتی تازه قرار میدهد.
خلاصه داستان: «آسمان غرب» نخستین روایت سینمایی از دلاورمردیهای خلبان شهید علیاکبر شیرودی و دیگر همرزمانش در هوانیروز ارتش است که رویدادهای مربوط به یک ماه نخست جنگ در منطقه غرب کشور را بررسی کرده و با فشردهسازی در فیلمنامه، مجموعه حوادث را در بازه زمانی سه روزه به تصویر میکشد.
خلاصه داستان: این فیلم، داستان دختری را روایت میکند که برای تولد ۱۸ سالگی خود، پدر و مادرش را به جایی ناآشنا دعوت میکند. پدر و مادر برای رسیدن به آنجا سفری را از منچستر به لندن آغاز میکنند. در این سفر آنها زندگی گذشته خود را مرور میکنند.
خلاصه داستان: مافیا یک بازی گروهی جذاب و تعاملی است که بازیکنان در دو گروه شهروند و مافیا و با نقشهای متفاوت برای کشف هویت یکدیگر و دستیابی به اهداف خود رقابت میکنند. در مسابقه حرفهای مافیا؛ دُن، حرفه ای های مافیا زیر نظر مربیان با سناریوی کاپو به رقابتی نفسگیر و استراتژیک میپردازند و مخاطبان شاهد یکی از هیجانانگیزترین نبردهای مافیا خواهند بود. علاوه بر این، یک مسابقه تعاملی ویژه برای مخاطبان طراحی شده است تا آنها نیز بتوانند در جریان این رقابتها مشارکت کنند و تجربهای متفاوت از یک بازی مافیا را داشته باشند.
خلاصه داستان: داستان فیلم خنده دار هتل را میتوان اینطور تعریف کرد؛ رامین بعد از یک ازدواج ناموفق، با مهتاب آشنا شده و با او ازدواج میکند. او در روز عروسیاش با تماسی از جانب سهیلا، همسر سابقش، روبهرو میشود که از او میخواهد در قبال بخشیدن کل مهریه و مقداری پول، با او به سفر رفته و وانمود کنند که هنوز با یکدیگر زن و شوهر هستند تا بتوانند از عمه سهیلا پول قرض کنند. ..
خلاصه داستان: درام عاشقانه بامداد خمار که با اقتباس از پرفروشترین رمان عاشقانه بعد از انقلاب ساخته شده، روایت دختر یک خانواده اعیان طهران قدیم با نام «محبوبه» است که عاشق شاگرد نجاری محله شان می شود. او خواستگارهایش را رد می کند و در برابر خانواده اش می ایستد تا آنها این عشق را به رسمیت بشناسند و به ازدواج با رحیم رضایت دهند. غافل از اینکه چرخ گردون روزگار گاهی بر وفق مراد نمی چرخد.
خلاصه داستان: فیلم قطع فوری، داستان زوج جوانی به نام میثم و شادی است که در دوره قرنطینه کرونا، تصمیم به جدایی میگیرند، اما وقوع یک زلزله باعث میشود در تصمیمشان تجدیدنظر کنند.
خلاصه داستان: خورشید آن ماه (نخستین فیلم سینمای ایران به زبان بلوچی) در ستایش فرهنگ سیستان و بلوچستان است که با حضور اسحاق بلوچ نسب و برکت برجان نگاهی نو به خود گرفته است. این فیلم در هزارتوی چشماندازهای بکر، موسیقی مسحور کننده و آداب و سنن منطقه، در دل داستان عشقی سرکوبشده، میکوشد تصویری حقیقی از بلوچستان ارائه دهد که با تصاویر معمول این منطقه و مردمان آن در سینمای مسلط ایران تفاوتهایی مهم و بنیادین دارد