خلاصه داستان: قتلهایی در تهران روی میدهد که در آنها، قاتل با استفاده از مسمومیت، فرد مورد نظر خود را به قتل میرساند. این قاتل به دلیل روش بکارگرفته برای ارتکاب جنایات و تاریخچه قبلی قربانیانش در زمینه کودکآزاری، به نام "افعی تهران" شناخته میشود. آرمان بیانی، که یک منتقد و مدرس سینماست، قصد دارد داستان این قتلها را به شکل یک فیلم بیان کند. در ابتدا، درخواست او مورد مخالفت قرار میگیرد، اما به مرور زمان، فرهاد، تهیهکننده سینما، به آرمان اعلام میکند که امکان ساخت فیلم فراهم شده است. به نظر میرسد که پلیس نیز قصد دارد از این فیلم به عنوان یک ابزار برای دستگیری قاتل استفاده کند. در این بین، آرمان با مشکلات شخصی و خانوادگی نیز مواجه است که او را درگیرتر میکند.
خلاصه داستان: در هر فصل از این برنامه ۴ نفر از میان بازیگران، خوانندگان، ورزشکاران، استندآپ کمدینها و سایر افراد مشهور شرکت میکنند؛ در هر شب یک نفر میزبان میشود تا برای مابقی افراد شام آماده کند. پس از پایان هر شب، مهمانان و خود میزبان (از سری چهارم) به آن شب نمره میدهند؛ تا در نهایت در شب پایانی هر فصل برنده مشخص شود و به وی جایزه تعلق گیرد.
ساختار برنامه شام ایرانی الهام گرفته از مجموعهٔ تلویزیونی «Come Dine with Me» است، که در کشورهای مختلفی مانند استرالیا، کانادا، انگلستان، آمریکا و … با شکل و فرم مشابه و البته با نامهای متفاوت ساخته و پخش شدهاست.
خلاصه داستان: داستان این فیلم حول محور اعتراضات زن، زندگی، آزادی در ایران میگذرد. این فیلم دربارهٔ یک بازپرس دادگاه انقلاب تهران است که با شدت گرفتن اعتراضهای سراسری بهطور مرموزانهای اسلحهاش گم میشود. این مسئله او را درگیر بدگمانی و سوءظن حتی نسبت به همسر و دو دخترش میکند
خلاصه داستان: لیلا، زنی حدود ٣۵ ساله (یا بیشتر) و مجرد است که در خانوادهای درگیر با بحرانهای اقتصادی زندگی میکند. او در دفتر اداری یک مرکز خرید کار میکند و تنها درآمد ثابت خانواده را دارد. اسماعیل، پدر خانواده، پیرمردی تریاکی است که پس از فوت بزرگ فامیل، حاج غلام، تلاش میکند به هر قیمتی جانشین او شود و مورد احترام قرار گیرد. علیرضا، برادر معقول خانواده، کارگری است که به علت تعطیلی کارخانه بیکار شده است. پرویز در همان پاساژی که لیلا در آنجا کار میکند، به عنوان خدمهای که عوارض سرویس بهداشتی را دریافت میکند مشغول است.
خلاصه داستان: داستان این فیلم یک عاشقانه در دل التهاب را روایت میکند. رضا (شهرام حقیقت دوست) یک ایرانی در بین اعضای گروهک تروریستی داعش است که مسئولیت رسانه این گروه را برعهده دارد. او در پی جست و جو دربارهٔ یک ایرانی اسیر توسط داعش، با همسر خود (شادی مختاری) که گمان میکرد کشته شده است رو به رو میشود
خلاصه داستان: در این فیلم زندگی سه دختر با خاستگاههای فکری گوناگون روایت میشود که هر سه به نوعی مجردند و همین میشود که به دل خیابان زده و با حضور در مهمانیها و دورهمیها از مردان انتقام میگیرند
خلاصه داستان: داستان "سال گربه" با محوریت مردی به نام جهانگیر (بهرام افشاری) روایت میشود که در سال گربه متولد شده و نحسی این سال که هر ۱۲ سال یک بار اتفاق میافتد، باعث ایجاد دردسر برای اطرافیانش میشود. بهعلاوه اینکه او علاقه عجیبی هم به شهرت دارد و برای مشهور شدن، حاضر است دست به هر کاری بزند.
خلاصه داستان: در خلاصه قصه این اثر آمده است: «محسن پسر بچهای است که عاشق ابر قهرمانهای فیلمهاست و همیشه تلاش میکند تا با وسایل ابرقهرمانیاش به هرکس و هر چیزی کمک کند. اما در یک اتفاق نادر، محسن با حیوانی مواجه میشود که از گونه حیوانات منقرض شده ایران است. محسن تصمیم میگیرد تا به آن حیوان هم کمک کرده و او را به زادگاهش باز گرداند، اما سفر به دلِ جنگل، نبرد با شکارچیان و رویارویی با حیوانات منقرضشده دیگر، شروع یک ماجرای پیچیده برای محسن است و….»
خلاصه داستان: پس از ماجرای مجسّمههای حاوی کوکائین در قسمت قبلی شروع میشود. جایی که ساسان (سام درخشانی) و بهرام (پژمان جمشیدی) میبایست باقی مجسّمهها را پیدا کنند تا مشکل امنیتی و گروگانگیری برادر آلیس (گابریلا پتری)
خلاصه داستان: فیلمنامه این فیلم سینمایی در ژانر کمدی، رمانتیک، فانتزی؛ اقتباسی آزاد از کتابی نوشته آلن دوباتن است.وقتی سرنوشت برای اولین بار عماد و طوبا را روبهروی هم قرار داد، هر دو خوب میدانستند که عشق بیشتر یک مهارت است تا هیجان و تپش قلب و خارش پوست.