خلاصه داستان: پس از ماجرای مجسّمههای حاوی کوکائین در قسمت قبلی شروع میشود. جایی که ساسان (سام درخشانی) و بهرام (پژمان جمشیدی) میبایست باقی مجسّمهها را پیدا کنند تا مشکل امنیتی و گروگانگیری برادر آلیس (گابریلا پتری)
خلاصه داستان: فیلمنامه این فیلم سینمایی در ژانر کمدی، رمانتیک، فانتزی؛ اقتباسی آزاد از کتابی نوشته آلن دوباتن است.وقتی سرنوشت برای اولین بار عماد و طوبا را روبهروی هم قرار داد، هر دو خوب میدانستند که عشق بیشتر یک مهارت است تا هیجان و تپش قلب و خارش پوست.
خلاصه داستان: فیلم قصه یک خانواده سه نفره با بازی فرهاد اصلانی، شبنم مقدمی و ملیسا ذاکری است که پس از برنده شدن در لاتاری به آمریکا مهاجرت میکنند. دعوا و مشاجرات فراوان زن و شوهر، باعث جدایی آنها میشود حال آنکه اثرات این مرافعه و آسیبهای طلاق پدر و مادر، تاثیر بسیار بدی روی دختر خانواده میگذارد.
خلاصه داستان: فضای فیلم در سالهای اول بعد از انقلاب و برگرفته از یک ماجرای واقعی است. داستان از آنجایی آغاز میشود که «مهدی» پسر آیتالله مشکاتیان که یکی از مقامات بلندپایهی قوهی قضائیه است، مرتکب قتل میشود، اما از پذیرفتن آن سر باز میزند و اطرافیان پدرش به خاطر «مصلحت» انقلاب، سعی میکنند کسی دیگر را به جای او متهم جلوه دهند.
خلاصه داستان: داستان در مورد زنی است که در سن میانسالی و بعد از سالها تلاش و زحمت برای یک زندگی، متوجه خیانت همسرش میشود و تصمیم میگیرد با برگشتن به شهر زادگاه خود، شیوه زندگی خود را تغییر دهد، اما تغییرات او چندان عامه پسند و مورد تأیید مردم نیست ….
خلاصه داستان: طلا و عطی (آبجی)، مادر و دختری است که سالیان سال است کنار هم زندگی میکنند؛ سالهایی به درازای زندگی آبجی یعنی حدود ۵۰ سال. اما این وضعیت پایدار نیست و روزهای جدایی از راه میرسند. این جدایی در حالی اتفاق میافتد که «آبجی» به دلیل شرایط ویژهای که دارد بسیار وابسته به مادر است و «طلا» در زمان باقی مانده به دنبال امنیتی برای آینده «آبجی» است. آیندهای بدون حضور خودش.
خلاصه داستان: «دینامیت» روایتگر داستان دو طلبه جوان و همدرس به نامهای هادی و محمد حسین است که در جستوجوی خانهای برای سکونت در تهران هستند. آنها پس از مدتی موفق به اجاره آپارتمانی در شمال شهر میشوند؛ آپارتمانی که در آن همسایگانی ساکناند که سبک زندگی و عقایدشان بهکلی با این دو طلبه در تعارض است. همسایه ساکن در یکی از واحدها پسری به نام اکبر است که امورات زندگیاش از فروش مشروبات الکلی و مواد مخدر میگذرد......
خلاصه داستان: اسماعیل (بهرام افشاری)، سعید (هادی کاظمی) و صفا (ایمان صفا) که عضو گروه موسیقی بلک داگز هستند، برای معروفیت و موفقیت تلاش میکنند. اسماعیل (ملقب به اسی) دنبال اجرا جلوی شاه است؛ اما صفا گرایش چپ دارد و با سرودن ترانههای اعتراضی سعی میکند محبوبیتی بین مردم کسب کند؛ ولی به زندان میافتند....
خلاصه داستان: جاوید یک جوان هفده ساله است که سالها پیش والدین خود را از دست داده است و هیچ کس جز خواهر ناتنی خود آتهه و عشق او ابرا ندارد. زندگی جاوید پس از ملاقات بهمن و همسرش تال تغییر می کند.