خلاصه داستان: جاوید هیچکس نیست و هیچ آمار و شناسنامه ای ندارد. اما تمامِ وجودِ اَبرا و همه ی کس و کارِ عاطی ست. جاوید راهی ندارد جز اینکه در عشق و زندگی یاغی باشد.
خلاصه داستان: فیلم مفت بر یک عاشقانه بر بستر کمدی است که کارگردان سعی کرده است با تکیه بر موسیقی و فضای شادی که شکل گرفته است لحظات خوشی برای مخاطب ایجاد کند. همانطور که در تیتراژ نام حسین فرحبخش به عنوان تهیهکننده آمده است باید منتظر تماشای فیلمی از جنس دیگر آثار موسسه پویا فیلم باشیم.
خلاصه داستان: جاوید هیچکس نیست و هیچ آمار و شناسنامه ای ندارد. اما تمامِ وجودِ اَبرا و همه ی کس و کارِ عاطی ست. جاوید راهی ندارد جز اینکه در عشق و زندگی یاغی باشد.
خلاصه داستان: جاوید هیچکس نیست و هیچ آمار و شناسنامه ای ندارد. اما تمامِ وجودِ اَبرا و همه ی کس و کارِ عاطی ست. جاوید راهی ندارد جز اینکه در عشق و زندگی یاغی باشد.
خلاصه داستان: جاوید هیچکس نیست و هیچ آمار و شناسنامه ای ندارد. اما تمامِ وجودِ اَبرا و همه ی کس و کارِ عاطی ست. جاوید راهی ندارد جز اینکه در عشق و زندگی یاغی باشد.
خلاصه داستان: وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ تصمیم به تشکیل کانون بانوان گرفته تا با تشکلهای مشابه رقابت و سپس آن ها را حذف کند. میرزا محمود زنبورکچی کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال، دعوت می شود تا در کنار دلبرجان تاجرباشی مسئولیت انتخاب اعضا و سپس فعالیت کانون را بر عهده بگیرد و …
خلاصه داستان: وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ تصمیم به تشکیل کانون بانوان گرفته تا با تشکلهای مشابه رقابت و سپس آن ها را حذف کند. میرزا محمود زنبورکچی کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال، دعوت می شود تا در کنار دلبرجان تاجرباشی مسئولیت انتخاب اعضا و سپس فعالیت کانون را بر عهده بگیرد و …
خلاصه داستان: وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ تصمیم به تشکیل کانون بانوان گرفته تا با تشکلهای مشابه رقابت و سپس آن ها را حذف کند. میرزا محمود زنبورکچی کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال، دعوت می شود تا در کنار دلبرجان تاجرباشی مسئولیت انتخاب اعضا و سپس فعالیت کانون را بر عهده بگیرد و …
خلاصه داستان: وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ تصمیم به تشکیل کانون بانوان گرفته تا با تشکلهای مشابه رقابت و سپس آن ها را حذف کند. میرزا محمود زنبورکچی کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال، دعوت می شود تا در کنار دلبرجان تاجرباشی مسئولیت انتخاب اعضا و سپس فعالیت کانون را بر عهده بگیرد و …
خلاصه داستان: فرزاد در زندان بیش از هر زمان دیگری تحت فشار قرار میگیرد. بیرون از زندان، تلاشها برای آزادی او به نقطه حساسی رسیده. در همین حال، شخصی که تا این لحظه در سایه مانده بود، وارد ماجرا میشود و با افشای رازی مهم، مسیر داستان را در جهتی تازه قرار میدهد…