خلاصه داستان: اوضاع برای گروه پیچیدهتر از قبل میشود. آنها که حالا خود را در موقعیتی غیرقابل پیشبینی میبینند، تلاش میکنند راهی برای خروج از این بنبست پیدا کنند، اما هر قدمی که برمیدارند، انگار بیشتر در تاریکی فرو میروند. در همین حال، یک تصمیم ناگهانی، مسیری را پیش رویشان قرار میدهد که دیگر راه بازگشتی از آن نیست…
خلاصه داستان: سفر دوستانه به مسیری ناشناخته کشیده میشود و حال و هوای شاد ابتدای راه، جای خود را به تردید و اضطراب میدهد. فرزاد که بیش از بقیه حس خطر میکند، سعی دارد اتفاقات عجیب را کنار هم بگذارد، اما چیزی که کشف میکند، بیشتر از آنچه تصور میکرد، نگرانکننده است. در همین حین، اختلافات قدیمی میان برخی از اعضای گروه دوباره سر باز میکند و یک تصمیم اشتباه، آنها را در موقعیتی قرار میدهد که بازگشتی از آن ممکن نیست…
خلاصه داستان: گروهی از دوستان قدیمی که در تهران به اجرای موسیقی خیابانی مشغولاند، تصمیم میگیرند سفری به دل کویر داشته باشند. در ابتدا، همه چیز پر از هیجان و لحظات شاد است، اما کمکم اتفاقات غیرمنتظرهای رخ میدهد که جو سفر را تغییر میدهد. شخصیتها یکی پس از دیگری در موقعیتهایی قرار میگیرند که آنها را به چالش میکشد و رازهایی را که مدتها پنهان بوده، آشکار میکند. اما این تازه شروع ماجراست…
خلاصه داستان: وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ تصمیم به تشکیل کانون بانوان گرفته تا با تشکلهای مشابه رقابت و سپس آن ها را حذف کند. میرزا محمود زنبورکچی کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال، دعوت می شود تا در کنار دلبرجان تاجرباشی مسئولیت انتخاب اعضا و سپس فعالیت کانون را بر عهده بگیرد و …
خلاصه داستان: وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ تصمیم به تشکیل کانون بانوان گرفته تا با تشکلهای مشابه رقابت و سپس آن ها را حذف کند. میرزا محمود زنبورکچی کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال، دعوت می شود تا در کنار دلبرجان تاجرباشی مسئولیت انتخاب اعضا و سپس فعالیت کانون را بر عهده بگیرد و …
خلاصه داستان: وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ تصمیم به تشکیل کانون بانوان گرفته تا با تشکلهای مشابه رقابت و سپس آن ها را حذف کند. میرزا محمود زنبورکچی کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال، دعوت می شود تا در کنار دلبرجان تاجرباشی مسئولیت انتخاب اعضا و سپس فعالیت کانون را بر عهده بگیرد و …
خلاصه داستان: وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ تصمیم به تشکیل کانون بانوان گرفته تا با تشکلهای مشابه رقابت و سپس آن ها را حذف کند. میرزا محمود زنبورکچی کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال، دعوت می شود تا در کنار دلبرجان تاجرباشی مسئولیت انتخاب اعضا و سپس فعالیت کانون را بر عهده بگیرد و …
خلاصه داستان: وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ تصمیم به تشکیل کانون بانوان گرفته تا با تشکلهای مشابه رقابت و سپس آن ها را حذف کند. میرزا محمود زنبورکچی کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال، دعوت می شود تا در کنار دلبرجان تاجرباشی مسئولیت انتخاب اعضا و سپس فعالیت کانون را بر عهده بگیرد و …
خلاصه داستان: وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ تصمیم به تشکیل کانون بانوان گرفته تا با تشکلهای مشابه رقابت و سپس آن ها را حذف کند. میرزا محمود زنبورکچی کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال، دعوت می شود تا در کنار دلبرجان تاجرباشی مسئولیت انتخاب اعضا و سپس فعالیت کانون را بر عهده بگیرد و …
خلاصه داستان: وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۱۰ تصمیم به تشکیل کانون بانوان گرفته تا با تشکلهای مشابه رقابت و سپس آن ها را حذف کند. میرزا محمود زنبورکچی کارمند عالیرتبه اداره سجل احوال، دعوت می شود تا در کنار دلبرجان تاجرباشی مسئولیت انتخاب اعضا و سپس فعالیت کانون را بر عهده بگیرد و …