خلاصه داستان: مافیا یک بازی گروهی جذاب و تعاملی است که بازیکنان در دو گروه شهروند و مافیا و با نقشهای متفاوت برای کشف هویت یکدیگر و دستیابی به اهداف خود رقابت میکنند. در مسابقه حرفهای مافیا؛ دُن، حرفه ای های مافیا زیر نظر مربیان با سناریوی کاپو به رقابتی نفسگیر و استراتژیک میپردازند و مخاطبان شاهد یکی از هیجانانگیزترین نبردهای مافیا خواهند بود. علاوه بر این، یک مسابقه تعاملی ویژه برای مخاطبان طراحی شده است تا آنها نیز بتوانند در جریان این رقابتها مشارکت کنند و تجربهای متفاوت از یک بازی مافیا را داشته باشند.
خلاصه داستان: داستان فیلم خنده دار هتل را میتوان اینطور تعریف کرد؛ رامین بعد از یک ازدواج ناموفق، با مهتاب آشنا شده و با او ازدواج میکند. او در روز عروسیاش با تماسی از جانب سهیلا، همسر سابقش، روبهرو میشود که از او میخواهد در قبال بخشیدن کل مهریه و مقداری پول، با او به سفر رفته و وانمود کنند که هنوز با یکدیگر زن و شوهر هستند تا بتوانند از عمه سهیلا پول قرض کنند. ..
خلاصه داستان: فیلم قطع فوری، داستان زوج جوانی به نام میثم و شادی است که در دوره قرنطینه کرونا، تصمیم به جدایی میگیرند، اما وقوع یک زلزله باعث میشود در تصمیمشان تجدیدنظر کنند.
خلاصه داستان: خورشید آن ماه (نخستین فیلم سینمای ایران به زبان بلوچی) در ستایش فرهنگ سیستان و بلوچستان است که با حضور اسحاق بلوچ نسب و برکت برجان نگاهی نو به خود گرفته است. این فیلم در هزارتوی چشماندازهای بکر، موسیقی مسحور کننده و آداب و سنن منطقه، در دل داستان عشقی سرکوبشده، میکوشد تصویری حقیقی از بلوچستان ارائه دهد که با تصاویر معمول این منطقه و مردمان آن در سینمای مسلط ایران تفاوتهایی مهم و بنیادین دارد
خلاصه داستان: جاوید هیچکس نیست و هیچ آمار و شناسنامه ای ندارد. اما تمامِ وجودِ اَبرا و همه ی کس و کارِ عاطی ست. جاوید راهی ندارد جز اینکه در عشق و زندگی یاغی باشد.
خلاصه داستان: جاوید هیچکس نیست و هیچ آمار و شناسنامه ای ندارد. اما تمامِ وجودِ اَبرا و همه ی کس و کارِ عاطی ست. جاوید راهی ندارد جز اینکه در عشق و زندگی یاغی باشد.
خلاصه داستان: جاوید هیچکس نیست و هیچ آمار و شناسنامه ای ندارد. اما تمامِ وجودِ اَبرا و همه ی کس و کارِ عاطی ست. جاوید راهی ندارد جز اینکه در عشق و زندگی یاغی باشد.
خلاصه داستان: جاوید هیچکس نیست و هیچ آمار و شناسنامه ای ندارد. اما تمامِ وجودِ اَبرا و همه ی کس و کارِ عاطی ست. جاوید راهی ندارد جز اینکه در عشق و زندگی یاغی باشد.
خلاصه داستان: جاوید هیچکس نیست و هیچ آمار و شناسنامه ای ندارد. اما تمامِ وجودِ اَبرا و همه ی کس و کارِ عاطی ست. جاوید راهی ندارد جز اینکه در عشق و زندگی یاغی باشد.